یک ویژگی که، در طول زندگی توانسته است. به رشد من قوام ببخشد و مرا در مسیر نگه دارد. روحیه مداومت داشتنم، بوده است . زمانی که راهی را انتخاب میکنم که به نظرم میرسد، که در این برهه از زندگی نیاز من است و عمیق شدن در آنمیتواند به بالا رفتنکیفیت شخصی ام کمککند و همینطور باعث میشود در زندگی دیدگاه بهتری پیدا کنم. به طور منسجم به کسب اطلاعات و آگاهی در آنمقوله میپردازم. از جنبههای مختلف آنموضوع را مورد بررسی قرارمیدهم. گوشهایمچنان تیز میشود که اگر کسی در آن مورد صحبت کند. ویا منبعی را معرفی کند. محال است بی تفاوت از کنار آن عبور کنم. تا آنجا که در برنامههای تلویزیونی نیز به دنبال آن بودمو برنامهای را که در آن راستا بود پیگیری میکردم. مثلا شبکهمورد علاقه ام شبکه چهار تلویزیون بود که برنامههایی که در مورد روانشناسی یا جامعه شناسی و عرفان ساخته میشد را پیگیری میکردم.
این مداومت در تمام ابعاد زندگی برایم جایگاه خاص و ویژهای داشته است و دارد. چرا که از نوجوانی دغدغه امکیفیت خودم بوده است. و همین امر مرا با فرصتهای بزرگ و کوچکزیادی مواجه کرده است و من ازانفرصتها بدون حاشیه سازی بهره برده ام.
در دورههای مختلفیکه از جوانی وارد آنها میشدم هیچگاه خودم را درگیر حاشیهی آن فضا نمیکردم. زیرا خواسته ام از آن فضا برایم ، کاملا روشن بود. این نوع بودن هم مزیت دارد و هم زیان .
مزیت این نوع بودن، این است که با تمام توان، انرژی ام معطوف به دریافت بهتر از آن میشد و زیانی که متوجه من شده بود این بود که درهمانفضا دیده نمیشدم.
امروز میدانم که منشاء این نوع بودنم ، چه در زندگی خانوادگی و چه زندگی اجتماعیم به چه چیزی چه برمیگردد. من از نوجوانی بسیار به زهد وعرفان علاقه مند بودم و در آن نوعبودن "دیده شدن" ارزش نبود.
(در وبلاگ بعدی فرایند تغییر م را مینویسم)